نامت را در مرور خاطرات!
نامت را در مرور خاطرات!
گاهـــــــــــــــــــــی وقتـــــــــــــــــها . . .
از کنار غصه ها باید رد شد و گفت :
میـــــــــــــــــــــــگ میـــــــــــــــــــــــــگ . . .
من یک دختــــــــــــــرم...
نگاه به صــــــــــــدا و بــــــــــدن ظریفم نکن
اگربخواهم تمام هویت مردانــــــــــــه ات را به آتش خواهم کشید...!
من یک دختــــــــــــرم...
با احساسات دختـــــــــــرانه...
سختـــــــــــم نکنید!
مهربـــــــــــــانم...
سنــــــــــــــگم نکنید!
ســــــــــــــاده ام...
پیچیده ام نکنید!
عشــــــــــق و اندیشـــــــــــه در جانم است ...
مســـــــــخره ام نکنید!
دخترانه گی هایـــــــــــــم نیاز به مردانــــــــــگی هایت ندارند...
برو مردانگی هـــــــــایت را بازنانگی هـــــــــــای یکی دیگر ارضا کن...!
کاش شعور یک عده برســـــــــــه
نــــــــــر بودن یک جنسیت است ومــــــــــــــــرد بودن هویت...
زیادند دخترانی که نــــــــــــر نیستند ولی خیلی مــــــــــــرد هستن...
1. ورود به بخش طنــــــــــز خرید
اینجا ایران است!
کشوری که بعضی مردهایش
جوری نگاه به اندام و پاهایت میکنند
که از زندگی خسته میشوی!
...
همیشه هم همان پسری که میگوید به فکر لباس تنت نیست،بیشتر دنبال لباس زیرت میگردد!
آری اینجا ایران است 100% اسلامی.
انقدر اسلامی که مردهایش به بهانه شلوغی مترو آنقدر خودشان را بهت میمالند که ارضا شوند!
همان جایی است که در تاکسی پیرمرد آرام پشت دستش را به پشت پاهایت میکشد.
همان بهشتی که روی خط عابر پیاده ، بخواهی عرض خیابان را طی کنی کلکسیونی به عشق تنت ترمز میزنند.
همان جایی که در دانشگاه استادهایش برایت تیک میزنند،20 میدهند،به شرطی که اهل شیطنت باشی.
حرف زیاد است،من فرصت نوشتن دارم ولی شانه های تو دیگر کشش این سنگینی غمهارا ندارد.
آن روی سکه بود که میخواستی!؟!