loading...
lovely
mohsen بازدید : 187 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

دختر گریان

هوا ابریست ... دلم گرفته ...

قلم بدست گرفتم بنویسم که صدایی پرسید : از چه می نویسی ؟؟

پاسخش را دادم : از تکرار که در حال نفوذ در بین روزهاست .

گفت : مینویسی که چه شود ؟؟ که درد دلت تازه شود ؟؟!!

گفتم کیستی ؟؟ آشنایی میدانم ... حست غریب نیست ، لمست میکنم ...

گفت آری بیگانه نیستم ،هرازگاهی مهمانت میشوم و تو به سرعت قلم بدست

میگری برای نوشتن... ؛ او حرف میزد و من بی اعتنا به حرفهایش مینوشتم

هر لحظه صدایش دورتر میشد و دلم آرامتر میگرفت ...

دیگر کاغذم سفید نبود ... صدایش را نمیشنیدم ... آرام بودم ...

آری او غم بود که به واژه درامد و دل آرام گرفت ...

alirezam بازدید : 21 چهارشنبه 17 مهر 1392 نظرات (0)

چه غم انگیزست پاییز...

چه دل انگیز ست پاییز...

هنگام جان سپردن برگ ها به  دست خزان

چه غم انگیز است;

وقت شکفتن جوانه امید  گیاهان

چه دل انگیز است;

هرسو نظرافکن

رنگ ها با تو سخنن یگویند

و مرگ را نقاشی می کشند

و از هرچه سکون بزاری می جویند

پاییز , فصل فصل ها

پس از آن همه اشتیاق وصل ها

پاییز , فصل هجرت

دیدن برزخ خدا در طبیعت

پاییز , فصل نیایش

فدا شدن طبیعت از روی خواهش

پاییز , فصل نجوا

درک آغوش خدا در شب یلدا

درک کن سمفونی پاییز را

سروان قد کشیده و چناران پیر را

و بارش برگ های زرد

به سیلی بی رحمانه باد سرد

و نواختن اولین نت از موسیقی پاییز

صدای خش خش برگ های از عشق لبریز

           و کافی است . . .

چشمانت را ببندی و موجودات زا جور دیگر ببینی

زمزمه ی دلشان را بشنوی

و میوه امید را از دلشان بچینی

که بهار در راه است . . .

آری , ایمان بیاوریم به فصل زرد

تبلیغات

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • ورود به بخش های زیر
    1طنز                 2خرید

    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 47
  • بازدید سال : 121
  • بازدید کلی : 7,596
  • تبلیغات

    محل درج بنر شما

    محصولات ویژه