آن روز با تو بودم
امروز بی توام
آن روز که با تو بودم
بی تو بودم
امروز که بی توام
...............
آن روز با تو بودم
امروز بی توام
آن روز که با تو بودم
بی تو بودم
امروز که بی توام
...............
چه غم انگیزست پاییز...
چه دل انگیز ست پاییز...
هنگام جان سپردن برگ ها به دست خزان
چه غم انگیز است;
وقت شکفتن جوانه امید گیاهان
چه دل انگیز است;
هرسو نظرافکن
رنگ ها با تو سخنن یگویند
و مرگ را نقاشی می کشند
و از هرچه سکون بزاری می جویند
پاییز , فصل فصل ها
پس از آن همه اشتیاق وصل ها
پاییز , فصل هجرت
دیدن برزخ خدا در طبیعت
پاییز , فصل نیایش
فدا شدن طبیعت از روی خواهش
پاییز , فصل نجوا
درک آغوش خدا در شب یلدا
درک کن سمفونی پاییز را
سروان قد کشیده و چناران پیر را
و بارش برگ های زرد
به سیلی بی رحمانه باد سرد
و نواختن اولین نت از موسیقی پاییز
صدای خش خش برگ های از عشق لبریز
و کافی است . . .
چشمانت را ببندی و موجودات زا جور دیگر ببینی
زمزمه ی دلشان را بشنوی
و میوه امید را از دلشان بچینی
که بهار در راه است . . .
آری , ایمان بیاوریم به فصل زرد