♥☻ مخاطب خاص ☻♥
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :
یکی بود
هنوزم هست
خدایا همیشه باشد..
غارها
دهان دره ی تنهایی کوه هایند
نمی دانم چرا
در خاطرات من
دهان گشوده اند ؟
و اینک....
باران....
بر لبه پنجره احساسم....
مینشیند....
و چشمانم را....
نوازش میدهد....
تا شاید....
از لحظه های دلتنگی عبور کنم....
گاهـــــــــــــــــــــی وقتـــــــــــــــــها . . .
از کنار غصه ها باید رد شد و گفت :
میـــــــــــــــــــــــگ میـــــــــــــــــــــــــگ . . .